با کم شدن قدرت استودیوهای فیلمسازی در هالیوود، جریانی از فیلمسازی مستقل در آمریکا بهوجود آمد. به مرور زمان و با گذشت چند دهه از شروع این رویکردِ تازه، بر اساس مناسبات مختلف حاکم بر نظام سینمایی آمریکا، تفاوتهایی در دلِ این مدل از فیلمسازی قابل رصد است. هدف از این پژوهش، تبیین این تمایزات و گرایشهاست. تمایزهایی که در سینمای مستقل معاصر آمریکا انشعاب ایجاد میکنند. این پژوهش میکوشد با بهرهگیری از آرای پییر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، بهویژه «نظریه میدان» وی و مفاهیم پیرامونی آن، دو رویکرد مشخص در سینمای مستقل آمریکا را شناسایی و تبیین کند. نخست سینمایی موسوم به سینمای «شبهمستقل» که بهمثابه تمهیدی اصلاحی در خدمت سینمای جریان اصلی قرار میگیرد و از طرفی دیگر، شکلی از سینما با عنوان «سینمای مستقل» که توانسته است از جنبههای گوناگونِ زیباییشناختی، نگاه به اقلیت، مباحث اقتصادی و سیاسی در دل سینمای آمریکا، میدان متمایزی را ایجاد کند.
پربازدیدترین ها
مقالات دسته بندی 'سینمای هالیوود'
رسانه ها امروزه تلاش می کنند که آنچه را می خواهند بازنمایی کنند، نه آنچه حقیقت دارد. بنابراین، وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ارائه می شود، سبب شده است تلاش های بسیاری برای توصیف و تبیین چگونگی و چرایی شکل گیری بازنمایی رسانه ای از جهان خارج صورت گیرد. این مقاله به بازنمایی ایران هراسی در سینمای هالیوود پرداخته و تلاش کرده است با روش نشانه شناسی جان فیسک به نقد و بررسی فیلم سینمایی آرگو، که جایزة «اسکار» 2013 را گرفته، بپردازد. نتیجه ای که حاصل شده این است که فیلم مزبور به تحریف فرهنگ و رفتار ایرانیان و حقیقت واقعة 13 آبان 1358 پرداخته و تلاش کرده است مردمان ایران را مردمانی خشن، غیرمنطقی و نیمه وحشی نشان دهد. این مقاله به بررسی رمزگان اجتماعی و فنی و ایدئولوژیک نهفته در این فیلم پرداخته است.
دین از ابتدای پیدایش انسان نقش مهمی در زندگی او داشته است. سینماگران نیز به تبع جامعه و تاریخ، همواره نگاه های دینی را به همراه داشته اند و با روایت و استفاده از تکنیک های بصری و صوتی و سو ژه سازی و پردازش شخصیت های مورد نیاز خود، بر سبک دین مداری مخاطب مؤثر بوده اند. ورود بشر به دوره مدرن و کم توجهی به دین باعث شد بازگشت بشر به دین در دوره پسامدرن با تحریف و گمراهی بسیاری همراه شود. معنویتِ بدون خدا و جایگزینی جادو به جای معنویت اصیل از مهم ترین این تحریف هاست که توسط سینما بازنمایی و تبلیغ می شود. کابالا یا همان تصوف یهودی یکی از این معنویت های غیر اصیل است که در سال های اخیر در مجامع سینمایی مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با تلقی کابالا به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی معنویت عصر نوین، سعی نموده است با بررسی موردی انیمیشن «ناین»، روش های القاء نامحسوس مفاهیم کابالیستی، توسط رسانه ها را بررسی نماید.
انسان زمانی که با شرایطی فراتر از قدرت و توان و درکش روبه رو میشود اساطیر را می سازد؛ اساطیری که دارای شجاعت و توانایی های ویژه باشند. ابرقهرمانان سینما را به دلیل اشتراکاتی که با اسطوره های کلاسیک دارند، میتوان «اسطوره ی معاصر» خواند. این پژوهش با تکیه بر نظریات امبرتو اکو، نحوه ی روایت و مؤلفههای حاکم بر آن از منظر شخصیت (هویت دوگانه ی قهرمان)، طرح تکراری، توطئه و تضاد و همچنین زمان و مکان مورد بررسی قرار می دهد. سوال اصلی این پژوهش آن است که چه مؤلفههایی از اسطوره ی معاصر، در ابرقهرمانان نوظهور سینمای امروز، قابل ردگیری هستند؟ هدف این پژوهش بررسی و تبیین مؤلفههای حاکم بر این ابرقهرمانان و نحوه ی بازنمایی روایی و تصویری اسطوره ی معاصر در سینماست و برای نیل به این مقصود، دو فیلم انتقامجویان (2012، جاس ویدون ) و انتقامجویان عصر اولتران (2015، جاس ویدون) ساخت استودیو ماروِل مورد تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی است، که با مراجعه به منابع مکتوب و فیلم های مورد تحلیل انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که مولفه های روایتی به صورت نشانه ها و ویژگی های ابرقهرمانان کمیک ها و فیلم ها در روایت نمود عینی می یابند
اومانیسم و طرحِ آن در سینمایِ وابسته به تفکرمادی، کوششی است در جهت حذف یا تضعیف دیدگاهِ خدا محور. از طرفی در سینما برای به تصویرکشیدن هیچ موضوعی احتیاج به مدرک نیست، زیرا که این رسانه ذاتا قادر است که تخیلات را در ظاهری واقعی به تصویر کشد. با در نظر گرفتن این واقعیت که تاثیری که از یک فیلم بوجود می آید با ارائه مدارک واقعی و مستند هم به سختی از بین می رود و گاه هرگز از بین نمی رود، این مقاله به بررسی دیدگاه های اومانیستی در سینمای غرب و تلاش آن در جهت مشروعیت بخشی به تفکرات نژادپرستانه در مباحثی مانند دین، خداوند و منجی می پردازد. در همین ارتباط فیلم های مطرح سینمای نوینِ عامه پسند، با مخاطب عام، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته اند، فیلم هایی که بنا به موقعیت عامه پسند و به ظاهر تخیلی شان بوجودآورنده شکیّات و سئولات عمیق عقیدتی در ذهن مخاطب خود هستند. مقاله حاضر سعی دارد که با روش تحلیل محتوای تولید شده در سینمای نوین غرب، پژوهش را پیش برده و در ادامه پاسخ این سوال را بیابد که: "نقش و جایگاه "سینمای نوین غرب " در توجیه درستی نگاه انسان محور در مقابل دیدگاه خداباور، به چه میزان است؟" یافته های مقاله بیانگر این مهم هستند که الگوی حاکم بر سینمای غرب (مادی)، از سوی متفکرین اومانیست ترسیم گشته و در جهت حذف نگاه الهی/روحانی، و جایگزین کردن آن با دیدگاه مادی/ انسانی گام برمی دارد.
در دنیای امروز، هرچه وسعت و پیچیدگی سینما و تلویزیونِ مدرن افزایش پیدا میکند، شاهد رویکردهای متفاوتی به مذاهب و ادیان گوناگون هستیم. با توجه به آنکه صنعت تلویزیون ایالاتمتحده آمریکا یکی از معروفترین، حرفهایترین و بحث برانگیزترین صنایع رسانهای در کل جهان است و همواره رویکردهایی خاص و جهتداری نسبت به اسلام و مسلمانان داشته، مقاله حاضر یک سؤال کلی را دنبال میکند که آیا در سریالهای هالیوودی تولید شده پس از حوادث یازده سپتامبر، مفهوم اسلامورومیا بهکاربرده شده است؟ مقاله حاضر از تئوری دکتر عاملی که بهطور جامع در کتاب «کتابشناسی تحلیل گفتمانی، دیدگاه آکادمیک غرب دربارهی اسلام، مسلمانان و کشورهای اسلامی» (۲۰۱۲)مطرح شده، استفاده نموده است. با اتخاذ روش نشانهشناسی و بهکارگیری پنج کانال کریستین متز و بررسی فصل سوم سریال هالیوودی هوملند-به عنوان مطالعه موردی-،این مقاله دلایل و تحلیلهایی دربارهی مسئلهی استفادهی گستردهی غربیها از مفهوم اسلامورومیا در سریالهای تولید شده بعد از حادثهی یازده سپتامبر ارائه میدهد.
این مقاله با مطالعه علل ساختاری رشد سینمای جدید کرهجنوبی از جنبههای گوناگون زیباییشناسی آن و با بیان و تحلیل تاثیراتی که این سینما از سینمای جهان و به خصوص هالیوود گرفته، در جستجوی آن است که عواملی را که سینمای جدید کرهجنوبی مستقیماً بر روی سینمای جهان و مجدداً به خصوص سینمای هالیوود تاثیر گذاشته است، بیابد. هدف اصلی این پژوهش آن است که بررسی کند چگونه سینمای جدید کرهجنوبی و عموم فیلمسازان آن، با مهارت هر چه تمامتر اصول فیلمسازی تماشاگرپسند هالیوود را گرفته و با تغییر شکل آنها و کرهای کردنشان که همانا با افزودن عناصر بومی فرهنگ کره ای که مخصوصاً از تئاتر سنتی کره ای میآید، محصولاتی بوجود آوردند و توانستند همین اصول تغییریافته را اینبار با نام خود به سینمای جهان عرضه کنند و مورد توجه قرار گیرند که آمار بالای فروش فیلم های کرهای گواه این مدعاست. به منظور دستیابی دقیقتر به اهداف این جستار، بازه بررسیها به چهار عنصر فیلمسازی که به نسبت مهمتر از دیگر عناصر هستند و سینمای جدید کرهجنوبی هم در آنها بسیار موفق عمل کرده محدود می شود. روایت و داستانگویی، تدوین، موسیقی و بازیگری چهار بخشی هستند که بر پایه آنها مهمترین تاثیرات سینمای جدید کرهجنوبی بر سینمای جهان مورد بررسی قرار می گیرد.