هدف این پژوهش، سنخشناسی نگرشهای ابراز شده مردم نسبت به روحانیت در سه فیلم زیرنورماه، مارمولک، و طلا و مس میباشد. تلاش بر آن بوده تا با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی سه فیلم مورد نظر -که با نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند- مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. نتایج این تحلیل نشان می دهد که نگرش مردم نسبت به روحانیت در فیلم های مذکور را می توان به سه گونه ی نگرش مثبت (مانند نگرش مثبت آمیخته با تقدّس، نگرش مثبت همراه با احترام، نگرش مثبت همراه با اعتماد، نگرش مثبت کورکورانه و مقلّدانه، نگرش مثبت منفعت طلبانه و ابزاری) نگرش منفی (مانند نگرش منفی به استفاده ابزاری از جایگاه روحانیت، نگرش منفی آمیخته با ترس، نگرش منفی همراه با تحقیر و تمسخر، تصورات قالبی منفی) و عناصر مرتبط با تغییر نگرش نسبت به روحانیت (مانند اقناع، ناهماهنگی شناختی) تقسیم و طبقه بندی نمود. نگرش منفی به روحانیت، در این سه فیلم، عمدتاً به شکل پیشداوری و تصورات قالبی منفی بازنمایی شده است. مضامین بازنمایی شده در این حوزه عبارت از به قدرت و ثروت رسیدن روحانیون پس از انقلاب اسلامی، استفاده ابزاری روحانیون از لباس روحانیت، فاصله گرفتن روحانیت از متن جامعه، و سنتی بودن همه روحانیون می باشد.
پربازدیدترین ها
مقالات برچسب 'روحانیت'
امروزه رسانههای جمعی زمینه را برای بیان مسائل زندگی عموم در سطح ملی و بینالمللی فراهم آوردهاند. صنعت سینما در نقش رسانهای تأثیرگذار، برای نمایش و معرفی برخی از این عناصر اصیل در قالب الگویی پایدار کوشیده است؛ اما از ابتدای شکلگیری تا کنون، به دلیل محدودیتهای هر دوره، تنوع ژانر اندکی داشته است و همین موضوع، بر شخصیتپردازی فیلمها و ارائۀ الگوهای انسانی و شخصیتهای رفتاری و اخلاقی تأثیر چشمگیری داشته است.
در این پژوهش پس از مرور مفاهیم فیلم دینی از دیدگاه اندیشمندان این حوزه، نظریۀ بازنمایی را بررسی خواهیم کرد که یکی از اساسیترین و مهمترین مفاهیم در مطالعات فرهنگی و رسانهای است؛ و درنتیجه چگونگی بازنمایی روحانیت را در فیلم «طلا و مس» با استفاده از روش تحلیل گفتمان ترکیبی بررسی میکنیم. براساس نتایج، فیلم طلا و مس از سویی نقدی است بر جامعهای که همواره پایبندی به اخلاق را فریاد میزند اما در بسیاری از لحظات دلیلی برای بیاخلاقی حاکم بر فضای جامعه ندارد؛ از سوی دیگر راه رسیدن به عرفان حقیقی را حضور در متن جامعه و توجه به مسائل جزئی نهفته در زندگی بیان میکند که نتیجهاش حرکت از اخلاق نظری به اخلاق عملی است.