پس از اعلام سیاستهای مبتنی بر گسترش مناسبات سرمایه داری و سرکوب سیاسی مخالفان، همگام با آغاز مدرنیزاسیون پهلوی دوم و همزمان با آغاز برنامههای توسعة اقتصادی و اجتماعی در دهه های 1330 و 1340 خورشیدی، برخی از سینماگران ایرانی فرم و مضامین متفاوت با جریان فیلمسازی تجاری را تجربه کردند. دلایل گوناگونی برای این تحول میتوان برشمرد؛ از جمله شرایط اجتماعی، ارتباط سینماگران با محافل ادبی، و تحولِ ادبیات داستانی در ایران و اقتباس از آثار ادبی مدرن. فیلم خشت و آینه (1344)، اثر ابراهیم گلستان، از جمله فیلم هایی است که از نظر درونمایه و فرم متفاوت و بدیع است. شیوة روایت فیلم خشت و آینه کاملاً به آنچه میخائیل باختین، یکی از مهمترین نظریه پردازان ادبیات در سدة بیستم میلادی، با عنوان «نظریة منطق مکالمهای» مطرح کرده، مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسیِ پیوستگی تحولات سینمای هنری و جامعة ایران با مدرنیزاسیون دهة 1340 خورشیدی به روش توصیفی- تحلیلی است و همچنین مقایسة فیلم خشت و آینهبا دیدگاه باختین و منطق مکالمهای او. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که فیلم خشت و آینه، به منزلة یکی از مهمترین آثار سینمای ایران، از شیوه های روایی مدرن و منطق مکالمه ای باختین بهره برده است.
پربازدیدترین ها
مقالات برچسب 'میخائیل_باختین'