بیان مسئله: سهراب شهید ثالث، از جمله مهمترین کارگردان هایِ سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب اسلامی است که توانست با آثار سینمائی خود از جمله فیلمهای (یک اتفاق ساده) و (طبیعت بی جان)، جریان جدیدی را در سینمای ایران پایه گذاری کند. مؤلفه های سینمای شهید ثالث برگرفته از سینمای نامتعارفی است که می توان آن را نزدیک به تعبیر (ناسینما) از ژان فرانسوا لیوتار – فیلسوف معاصر فرانسوی- دانست. لیوتار معتقد است اگر سینما را معادلِ (نوشتن با حرکت) تعبیر کنیم، آنگاه دو دسته از حرکات یعنی (حرکتِ بیش از اندازه) و (سکونِ بیش از اندازه)، ناسینما تلقی میشود چرا که در واقع نفی کننده همه آن چیزی است که ما از قواعد قراردادی تصویر در سینما می شناسیم. این دو نوع حرکت را حتی می توان در صحنه هایِ خاصی از فیلمها نیز بازشناسی کرد و مورد تأکید قرار داد. سینمایِ سهراب شهید ثالث، سینمائی است که با توجه به بُنیان هایِ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دهه های 40،30 و 50 خورشیدی، مسیری متفاوت با سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران داشته و توانست با تبعیت از اصولِ ناسینمای لیوتار و قاعده (سکونِ بیش از اندازه) و (اقتصادِ بی بازگشت یا لیبیدویی) در طراحی عناصر روایی و سبکی، به بیانی تازه در سینما دست یابد.
هدف: معرفی سینمای شهید ثالث به عنوان جلوه ای از حضور جریان (ناسینما) در ایران.
روش تحقیق: روش تحقیقِ این مقاله مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از روشِ کتابخانه ای استفاده شده است.
نتیجه گیری: سهراب شهید ثالث با تأکید بر پردازشِ رئالیستیِ جهان زیستِ فرهنگی- ملی، مقابله با تفکرِ وارداتیِ حاصل از اقتصادِ آسیب پذیر و همچنین حرکتِ متکی بر سکونِ عرفانِ ایرانی- اسلامی، ناسینمائی نوین در ایران بوجود آورد. فیلم (یک اتفاق ساده) و (طبیعتِ بی جان) که به ترتیب در سال های 1352 و 1354 خورشیدی توسط سهراب شهید ثالث تولید شده اند، نمونه هایی موفق از وجودِ جریانِ (ناسینما) در ایران است.
پربازدیدترین ها
مقالات 'حامد سلیمان زاده'
«عباس کیارستمی»، شناختهشدهترین چهرۀ سینمای ایران در عرصههای بینالمللی است که تاکنون جوایز و افتخارات بسیاری از جشنوارهها و نهادهای معتبر سینمائی کسب کرده است. کیارستمی در فیلمهای مستند و داستانی خود، به دنبال نشاندادن وجه اشتراک و تمایز میان امر واقعی و امر داستانی در سینماست. سینمای او با اتخاذ شیوهای جدید در روایت و تعریف رویکردی نوین در چرخۀ تولید فیلم، صاحب سبکی متفاوت و مؤلف در جهان شده است. کیارستمی با آثارش اثبات میکند که سینما، توانایی ضبط ناقص واقعیت و داستان را در فضایی تلفیقی و ترکیبی میان این دو دارد. فیلمهای «کلوزآپ» و «سهگانۀ کوکِر» شامل فیلمهای «خانۀ دوست کجاست؟»،«زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون»، نمونههایی موفق از دخالت آگاهانۀ کیارستمی در روایت شبهداستانی در بستری مستندگونه است.
سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران در دهههای30 تا 50 خورشیدی، کاملاً تحتتأثیر فرهنگ و هنر وارداتی غرب و شرق قرار گرفته بود. نفوذ و استقبال عوام از فیلمهای درجه دو و سه هندی و آمریکایی، باعث شد تا مقولۀ روایت و زیباییشناسی بصریِ تولیدات گیشهای سینمای ایران، به سمت سرگرمی صرف حرکت کند و فاقد عناصری از تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی شود. در این میان کارگردانانی همچون «فرخ غفاری»، «ابراهیم گلستان» و «فریدون رهنما» با ساخت فیلمهایی مانند (شب قوزی)، (خشت و آینه) و (سیاوش در تخت جمشید)، تصویری نوین، مستقل و نامتعارف از تولید سینمایی در کشور ارائه دادند که در آن مضامین ملی، اعتقادی، فرهنگی و تاریخی ایران در اولویت قرار داشت. این نگاه ویژه به سینما باعث شد تا آثار این بزرگان در هیئت آینهای تمامنما از جامعه، تاریخ و فرهنگ ایرانی معرفی شده و پایهگذار سینمایی پیشرو در تاریخ سینمای ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی شود.