ژان بودریار، فیلسوف جامعهشناس و پستمدرن نظریههای درخوری در باب تصویر ارائه داد. در تمام نظریههای اجتماعی وی، دغدغۀ پایانناپذیر او نسبت به تخریب امر واقعی و جایگزین شدن آن با وانموده مشهود است. در این میان او هنر را توطئه و وسیلهای برای محقق کردن وانموده تلقی میکند. به ویژه سینما به عنوان یک مرجع شبیهسازِ واقعیت، مورد انتقاد بودریار قرار گرفته است. یکی از راهکارهای اساسی ایجاد شبیهسازی از منظر بودیار، بهرهگیری از جلوههای ویژۀ کامپیوتری است؛ بنابراین از یکطرف انتقاد بودریار از سینما و از طرف دیگر علاقهمندی وی و تأکید او بر توانمندیهای آن مشهود است که خود موجب بروز دوگانگیهایی در نظریههای بودریار و سردرگمی مخاطب او میشود. این پژوهش تلاشی است در جهت مرتفع کردن دوگانگیهای موجود و شناخت رویکرد حقیقی پسِ پشتِ این بهظاهر تناقضات در ساحت واقعیت مجازی و جلوههای ویژه در سینما. در این راستا، این پژوهش از طریق تحقیقات کتابخانهای و تجزیه و تحلیل دادهها و موشکافیِ بیانیههای بودریار به روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از تخریب و جایگزینیِ «امر واقعی» در سینما و تعیین رابطۀ بین سینما و جلوههای ویژه میگردد؛ در نتیجه میتوان شاهد بود که طرد جلوههای ویژه از نظر بودریار، به هدف بهکارگیری آن بستگی دارد؛ نه به نفس آن. به عبارتی، به کارگیری جلوههای ویژه در راستای بازسازیِ واقعیت مطرود است و در راستای خیال میتواند مقبول باشد.
پربازدیدترین ها
مقالات 'مهدی عطارزاده'