در این مقاله، نقشهای جنسیتی و چگونگی بهرهگیری از رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک در موقعیتهای مختلف زنان و مردان در فیلم «سعادتآباد» بهکمک روش نشانهشناسی جان فیسک بررسی شده است. تحلیلهای بهدستآمده نشان میدهد، برساخت اجتماعی جنسیت صورتگرفته، بهویژه برای زنان، گاهی رهاییبخش و نقادانه و گاهی تبعیضآمیز است. این فیلم موقعیتهای اجتماعی هر دو جنس را به چالش میکشد. همچنین نگاهی نقادانه به روابط زناشویی مدرن و روابط دوستانة طبقة متوسط دارد و کیفیت و کمیت روابط را ارزیابی میکند یافتهها نشان میدهد، با وجود خارجشدن زنان و مردان و خانوادة طبقة متوسط از سبک زندگی و موقعیتهای سنتی در این فیلم، قرائت مرجح متن برای زنان نقشهای خانهداری، نداشتن استقلال و وابستگی است؛ درحالیکه مردان نیز در این فیلم مضطرب، غمگین، کماقتدار، تنها و مستأصل بازنمایی شدهاند، اما بهطورکلی بازنمایی جنسیت در این فیلم از قالبهای مرسوم چندان فاصله ندارد.
پربازدیدترین ها
مقالات دسته بندی 'سینمای جنسیت'
پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ میدهد که جایگاه زنان سینماگر در سینمای قبل و بعد از انقلاب اسلامی (1347-1392) چه تغییراتی کرده است. براساس یافتههای پژوهش با تکیه بر دیدگاه بازتاب و روش اسنادی و تحلیل محتوای کمی، در دورة ده سالة پیش از انقلاب، حضور زنان در عرصة سینما به غیر از جایگاه موسیقی و تا حدودی جایگاه بازیگری در سایر جایگاهها از دورههای مختلف بعد از انقلاب کمتر بوده است. در دورة «دفاع مقدس» علیرغم کاهش تعداد فیلمهای تولیدشده، زنان در برخی جایگاههای مهم مانند کارگردانی و تولید فیلم حضوری پررنگ داشتند، اما در دو بخش موسیقی و بازیگری، میزان مشارکت آنها کاهش چشمگیری داشته است. ویژگی شاخص دورة «سازندگی» افزایش مشارکت زنان در اغلب جایگاهها در مقایسه با قبل است. در دورة «اصلاحات» با وجود کاهش تعداد فیلمهای تولیدشده، حضور زنان در تمام جایگاهها بهجز بازیگری از دورة پیش از خود با افزایش مشارکت مواجه بوده است. در دورة «عدالت محوری» مجموع حضور زنان در عرصههای گوناگون تولید فیلم در مقایسه با دورة قبل و در مقایسه با کل فیلمهای تولیدشده، با کاهش مواجه بوده است. همچنین در این دوره، شاهد کاهش معنادار حضور زنان در سه عرصة موسیقی، بازیگری و صدا در مقایسه با دو دورة قبل هستیم، اما در دو عرصة نویسندگی و کارگردانی، حضور زنان از دورة قبل اندکی افزایش یافته است.
نوع روابط زن و مرد و مرزبندی در تعاملات این دو جنس، تأثیری تعیین کننده بر روح و روان فرد، استحکام خانواده و رشد و پیشرفت جامعه دارد. حال اگر رسانة تأثیرگذاری چون سینما، برخلاف دین و فطرت، به پایه گذاری اخلاق جنسی ویژ ه ای در جامعه مبادرت ورزد که حریم های میان زن و مرد شکسته شود، اثر مخربی بر تفکر و رفتار مخاطب خواهد گذاشت که به سادگی جبران پذیر نیست. این مقاله به دنبال آن است تا با نگاهی جامع به آیات و روایات مربوط به روابط میان دو جنس نامحرم، مؤلفه های روابط عفیفانه را استخراج کند و سپس با تحلیل نشانه شناختی فیلم سینمایی «دربارة الی» که یکی از تولیدات فکری دهة هشتاد سینمای ایران است، نوع بازنمایی این فیلم از روابط زن و مرد نامحرم و میزان انطباق یا فاصلة آن با آموزه های اسلامی را بررسی کند. طبق این بررسی مشخص می شود که فیلم با به کارگیری رمزهای اجتماعی و فنی، نوعی از روابط زن و مرد را بازنمایی کرده که هیچ شباهتی به ملاک های عفاف اسلامی ندارد. مفاهیم ایدئولوژیک فیلم، مفاهیمی اباحه گرانه و حیازداست.
زنان حدود نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و در همة حوادث مهم کشور، بخصوص جنگ تحمیلی سهم بسزایی داشته اند. با توجه به همه گیر بودن رسانة سینما و تأثیر آن بر مخاطبان، بازنمایی نقش زن در سینمای دفاع مقدس بر اساس واقعیت، اهمیت بسیاری در رفع خلاءهای موجود دارد. این مقاله ضمن بیان مبانی نظری بازنمایی، به بررسی حضور واقعی زن در جنگ پرداخته، با بهره گیری از روش تحلیل کیفی، چگونگی بازنمایی حضور زنان، در سینمایی دفاع مقدس را مورد کنکاش قرار داده است. سؤال اصلی پژوهش این است که بازنمایی نقش زن در سینمای دفاع مقدس تا چه میزان به واقعیت حضور زن در دفاع مقدس و نقش وی به عنوان کنش گر اصیل توجه داشته است؟ یافته ها حاکی از آن است که بازنمایی در سه عرصه : فعالیت زنان در پشت جبهه، حضور در میدان نبرد و نیز نقش زنان پس از جنگ به صورت کامل انجام نشده و در برخی عرصه ها، زن به عنوان کنش گر اصیل نه تنها بازنمایی نشده، بلکه بیشتر به سمت کلیشه سازی و طبیعی سازی سوق پیدا کرده است.
از سینمای ایران انتظار می رود که شناخت و باور عمومی درست و مطابق با نگاه دینی و ملی از پدیده های فرهنگی به جامعه ارائة دهد. چادر نیز به عنوان پوشش اصیل ایرانی اسلامی زنان، نیازمند تصویر سازی مناسب است. این مقاله با مروری بر تاریخچة پوشش در ایران و نگاهی به جایگاه چادر در اسلام، ضمن بررسی تصویر کلی چادر در سینمای ایران، با روش نشانه شناسی گفتمانی در نقد فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، یکی از نمونه های سینمایی بازنمایی زن چادری را مورد تحلیل قرار می دهد. هدف از نگارش این اثر، بررسی نگاه فیلمساز به زن چادری است . تحلیل این فیلم، نشان می دهد که فیلم تصویری منفی از زن چادری به نمایش می گذارد که با تصویر واقعی آن در خاستگاه فرهنگی اش مطابقت ندارد.
مقاله حاضر به مطالعه ارتباطی« ستاره» در سینمای بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است. به این منظور، نظریه ریچارد دایر مبنی بر « کارکرد ایدئولوژیک ستاره» مبنا قرار گرفته است. دایرجاذبه ستاره را محصول معانی خاصی میداند که ستاره در خود دارد. در این مطالعه هدیه تهرانی ستاره نیمه دوم دهه 70 انتخاب شد و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک نشانه شناسی 13 فیلم اول وی با واحد تحلیل « صحنه» تحلیل گردیدند. نتایج این پژوهش نشان داد پنج مولفه کارگردانهای مطرح، شخصیت ستاره، نقشهای مقابل، تفاوت ستاره با دیگر زنان فیلم و همچنین نوع فیلمهای ستاره در شکلگیری ستاره نقش داشتهاند همچنین تصویر هدیه تهرانی حامل معانی و ارزشهای ویژهای است که برای جامعه آن زمان جذابیت خاص داشته است. هدیه تهرانی در فیلمهایش نقش اول فیلم، فعال، شاغل، توانمند در اجتماع، مادیگرا، در خانوادهای با وضع مالی خوب، بالاتر از مرد اول فیلم، راحت در ارتباطگیری با مردان، غیر ملتزم به سنتهای خانواده، مجرد، مستقل، دارای اعتماد به نفس و جسارت بالا و پوشش متفاوت است از این روی وی زنی بیشتر نوگرا نامیده میشود. نوگرا بودن ستاره، معلول و البته بازتابی از جامعه تغییر یافته ایران در نیمه دوم دهه 70 است. در واقع عنصر زمان نیز در شکلگیری تصویر ستاره نقش ویژهای دارد.
اشتغال بيروني زن، يکي از موضوعات چالشي حوزة مطالعات زنان است. موافقان و مخالفان هر يک با ارجاع به مباني و پيشفرضهاي خود، جهت اثبات مدعا به دلايلي تمسک جستهاند. اين موضوع همچون ساير موضوعات فرهنگي اجتماعي مورد التفات عموم، در رسانههاي جمعي از جمله محصولات سينمايي انعکاس يافته است. سينما، علاوه بر انعکاس نمادين الگوها و رسوم جاري در متن اجتماع، خود نيز در مقام داوري و فضاسازي تأييدي يا انتقادي نسبت به سوژههاي طرح شده، کاملاً سوگيرانه عمل ميکند. ورود نظريههاي فمنيستي به محافل علمي و فضاي فرهنگي کشور، و طرح خوانشهاي غيرمتعارف و حساسيتبرانگيز، از موضوعات اجتماعي زنان از جمله اشتغال، علاقمندي ارباب سينما به طرح اين سنخ مباحث را فزوني بخشيد. سؤال تلويحي نوشتار اين است که بازنمايي اشتغال زن در فيلم همسر، به چه ميزان با معيارهاي الزامي و ترجيحي اسلام در اين خصوص همنوايي دارد. ادعاي نوشتار با عطف توجه به رمزگان اجتماعي، فني و ايدئولوژيک مندرج در فيلم اين است که بازنمايي اشتغال در اين محصول سينمايي، آگاهانه يا ناآگاهانه با دواعي فمينيسم راديکال همسويي زيادي دارد.
این مطالعه درصدد است به برساخت معنایی و بازنمایی زن در سینمای ایران بپردازد. بر همین اساس، سه فیلم سینمایی سگکشی، چهارشنبهسوری و کافهترانزیت به عنوان میدان و نمونه مطالعه بر اساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. چارچوب نظری این مطالعه مبتنی بر نظریهی بازنمایی است و از روش تحلیل نشانهشناختی نیز برای تحلیل و تفسیر دادهها استفاده شده است.
بر اساس نتایج پژوهش، از آنجا که قدرت بهطور تاریخی، اجتماعی و نمادین در دست مردان است، بنابراین مفاهیم و مقولات فرهنگی بر اساس نظام مردانه تعریف شده و مفاهیمی ذاتاً مذکرند. این مفاهیم و مقولات در دنیای زنان دارای معانی نامتعارف و گاه متضاد میباشند. برای زنان مفاهیمی مانند احقاق حق، تساویطلبی، استقلال، قدرت، رشد، وفاداری بر اساس بهایشان برای مردان در نظر گرفته میشوند. در واقع، زنان دارای هویتی تابع و غیرمستقل هستند. به این ترتیب، زنان برای پیشرفت و تغییر در زندگی خود نه تنها با موانع ساختاری و اجتماعی روبرو هستند، بلکه ساختار نظام مردسالاری همچون وجدان در اعماق ذهن و اندیشه آنها جای گرفته و حتی در زمان عدمحضور خود نیز پیام قدرتمندی برای زنان میفرستد و به آنها یادآوری میکند که طبق دستورات عمل کنند.
اصالت محوریت زندگی عادی و لذت بردن از آن و یا عدم اصیل شمردن آن و تصمیم بر مبارزه با خود و طبیعت وجه ممیزهی دو مکتب فمینیستی رمانتیک و اگزیستانسیالیست است. فمینیسم رمانتیک با انتخاب مسیر «زنانه»ی مهربانی برای ایجاد تغییرات مد نظر خود در جهان، در عین مبارزه با آنچه که آنرا زشتی و پلشتی میداند، به ادامهیافتن جریان حیات معتقد بوده و « لذت در حین ایجاد تغییر» را برای پیروان خود و همچنین برای ابژهی تغییریعنی مردان به ارمغان میآورد اما فمینیسم اگزیستانسیالیست، لذت زندگی را از هم از زنان مبارزهگر و هم از ابژههای آنها (مردان) میگیرد. فیلم «برخورد خیلی نزدیک»، دربردارندهی دو نوع نگاه به ارتباط میان زنان و مردان است. دیدگاه «ناهید» دربردارندهی ضدیت با مردان و دوری جستن از آنان است، حتی اگر این دوری جستن به عدم ارضای روانی خود او و ایجاد عقدههای روانی در او بیانجامد. اما « نرگس» مشکلی با مردان نداشته و با شوهر خود روابط عاشقانهای دارد. زندگی به تصویر کشیده شده برای نرگس، سراسر موفقیت و شادی؛ و برای ناهید سراسر شکست و اندوه است. فیلم درصدد ترویج این اندیشه است که راهبرد « ایجاد تغییر» در جهان که راهبرد فمینیسم رمانتیک است و با روشهای نرم زنانه صورت میگیرد بهتر از راهبرد « مبارزه» است که در فمینیسم اگزیستانسیالیست دنبال میشود.
«غیرت» نوعی احساس و ارزش فرهنگی در نظام خانوادگی ایران است. با وقوع تغییرات فرهنگی در طول چند دهه گذشته، مواجهه زنان با این انگاره دچار دگرگونی شده است. مقاله حاضر به دنبال این هدف است که درک زنان از غیرت مردان را تفسیر کند و بدین منظور مخاطبان فیلم سینمایی «مَلی و راههای نرفتهاش» را مبنا قرار داده است. روش جمعآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته است؛ برای نیل به هدف، از روش تحلیل روایت استفاده میشود و تکنیک تحلیل، روش ویلیام لبوف است.
باتوجه به اینکه تفسیر زنان از غیرت، روایی است، یافتهها نشان میدهد که زنان، غیرت را بهمثابة «حمایت الزامی» درک میکنند؛ یعنی حمایتی همه جانبه که همراه با اعتماد، عدم حرمتشکنی، عدم بدبینی و عدم شکاکیت است. زنان این نوع غیرت را برای زندگی خود لازم میدانند زیرا آن را نماد دوست داشتن و علاقة همسر تلقی میکنند. از نظر زنان، مردان غیرت را نوعی کنترل بر زنان دانسته و نتیجه آن تحمیل خشونت است. این عدم تقارن در فهم غیرت برای زوجها، بحران ساز است. خوانش مخاطبان از فیلم نیز دوگانه است. برخی از راویان، با شخصیت «ملیحه» در فیلم احساس همدلی میکردند چون زندگی شبیه او را تجربه کرده بودند و برخی دیگر فیلم را اغراق آمیز میدانستند. این امر نشان میدهد که درک مخاطبان از فیلم ملهم از تجربیات واقعی زندگیشان است.