«عباس کیارستمی»، شناختهشدهترین چهرۀ سینمای ایران در عرصههای بینالمللی است که تاکنون جوایز و افتخارات بسیاری از جشنوارهها و نهادهای معتبر سینمائی کسب کرده است. کیارستمی در فیلمهای مستند و داستانی خود، به دنبال نشاندادن وجه اشتراک و تمایز میان امر واقعی و امر داستانی در سینماست. سینمای او با اتخاذ شیوهای جدید در روایت و تعریف رویکردی نوین در چرخۀ تولید فیلم، صاحب سبکی متفاوت و مؤلف در جهان شده است. کیارستمی با آثارش اثبات میکند که سینما، توانایی ضبط ناقص واقعیت و داستان را در فضایی تلفیقی و ترکیبی میان این دو دارد. فیلمهای «کلوزآپ» و «سهگانۀ کوکِر» شامل فیلمهای «خانۀ دوست کجاست؟»،«زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون»، نمونههایی موفق از دخالت آگاهانۀ کیارستمی در روایت شبهداستانی در بستری مستندگونه است.
پربازدیدترین ها
مقالات 'نشریه علمی هنر و تمدن شرق'
سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران در دهههای30 تا 50 خورشیدی، کاملاً تحتتأثیر فرهنگ و هنر وارداتی غرب و شرق قرار گرفته بود. نفوذ و استقبال عوام از فیلمهای درجه دو و سه هندی و آمریکایی، باعث شد تا مقولۀ روایت و زیباییشناسی بصریِ تولیدات گیشهای سینمای ایران، به سمت سرگرمی صرف حرکت کند و فاقد عناصری از تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی شود. در این میان کارگردانانی همچون «فرخ غفاری»، «ابراهیم گلستان» و «فریدون رهنما» با ساخت فیلمهایی مانند (شب قوزی)، (خشت و آینه) و (سیاوش در تخت جمشید)، تصویری نوین، مستقل و نامتعارف از تولید سینمایی در کشور ارائه دادند که در آن مضامین ملی، اعتقادی، فرهنگی و تاریخی ایران در اولویت قرار داشت. این نگاه ویژه به سینما باعث شد تا آثار این بزرگان در هیئت آینهای تمامنما از جامعه، تاریخ و فرهنگ ایرانی معرفی شده و پایهگذار سینمایی پیشرو در تاریخ سینمای ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی شود.
سینما، هنری رویاآفرین و دگرگونکنندة نسبت میان ذهنیّت و عینیّت، واقعیّت و خیال است. روایت بازتولیدشدة زندگی انسانها، در قالب سیر داستانی یا مستند، درآمیخته با جهانبینی فیلمساز. در میان دستهبندیهای سینمایی، سینمای شاعرانه بیشترین سهم را در برانگیختن ذهنیت مخاطب و پرورش نیروی تخیل او دارد. پدیدة فیلم شاعرانه، مبتنی بر نوعی نگاه رؤیاگونه و بازآفرینی جهانی دگرگون و ویژه نسبت به جهان واقعیت است. با این دیدگاه، تماشای یک فیلم شاعرانه به مثابه شرکت در آیینی است که تماشاگر خویش را در تجربه بازآفرینی و خلق دوباره اثر، سهیم میکند. هنجارگریزی و آشناییزدایی این نوع سینمایی، از نظر روانی، فضایی معبدگونه و اساطیری برای تماشاگر ایجاد کرده و زمینههای زایش جهانی تازه و آرمانی را در رؤیاهای مخاطب، به وجود میآورد. این رخداد، محصول دریافتهای شهودی فیلمساز از زندگی و جهان هستی است که پیوسته، ایجاد پرسش کرده و تماشاگر را به تأویل وامیدارد. سینمایی اندیشمند و کاشف هستی حقیقت که وظیفة کشف چیستی حقیقت را به تماشاگرش واگذار میکند.
دنیای رؤیاها، افسانهها، اسطورهها و آیینها، منابع مناسبی برای الهامبخشی به فیلم شاعرانه بودهاند.