ساختار معنایی در یک فیلم، ساختمانی بههم پیوسته از عناصر دیداری و شنیداری است که از آنها برای پیشبرد روایت، انتقال معنا و مفهوم و احساس استفاده میشود. لازمه این امر آشنایی کارگردان با مبانی هنرهای تجسمی است تا با آگاهی از فنون آرایش قاب تصویر بهعنوان پایهایترین عنصر ارتباطی در سینما، ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، در رسیدن به اهداف متعالی رسانه که جزو لاینفک آن نیز هستند، موفق باشد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی به تجزیه و تحلیل عناصر میزانسن روایتها در آثار داریوش مهرجویی بهعنوان کارگردانی مؤلف پرداخته شده است. بررسی ترکیببندی نماهایی از دو اثر قهرمان محور «هامون» و «پری» که بیشترین نقش را در تعریف شخصیتها دارند، نشان میدهد که مهرجویی از اصول هندسی، نور، رنگ و مفاهیم هنری چون تقارن، تعادل و زوایای طلایی دید بهگونهای توصیفی برای بیان معانی استفاده میکند. او از این رویکرد در طراحی خلاقانه صحنهها، متناسب با درونمایه فیلمهایش برای ایجاد ادراک چند حسی در مخاطب بهره گرفته، با کاربرد هدفمند عناصر بصری در قاب تصاویر، مخاطب را با درونیات شخصیتهای فیلمهایش آشنا میکند.
پربازدیدترین ها
مقالات 'فصلنامه علمی مطالعات هنر اسلامی'
ژان بودریار، فیلسوف جامعهشناس و پستمدرن نظریههای درخوری در باب تصویر ارائه داد. در تمام نظریههای اجتماعی وی، دغدغۀ پایانناپذیر او نسبت به تخریب امر واقعی و جایگزین شدن آن با وانموده مشهود است. در این میان او هنر را توطئه و وسیلهای برای محقق کردن وانموده تلقی میکند. به ویژه سینما به عنوان یک مرجع شبیهسازِ واقعیت، مورد انتقاد بودریار قرار گرفته است. یکی از راهکارهای اساسی ایجاد شبیهسازی از منظر بودیار، بهرهگیری از جلوههای ویژۀ کامپیوتری است؛ بنابراین از یکطرف انتقاد بودریار از سینما و از طرف دیگر علاقهمندی وی و تأکید او بر توانمندیهای آن مشهود است که خود موجب بروز دوگانگیهایی در نظریههای بودریار و سردرگمی مخاطب او میشود. این پژوهش تلاشی است در جهت مرتفع کردن دوگانگیهای موجود و شناخت رویکرد حقیقی پسِ پشتِ این بهظاهر تناقضات در ساحت واقعیت مجازی و جلوههای ویژه در سینما. در این راستا، این پژوهش از طریق تحقیقات کتابخانهای و تجزیه و تحلیل دادهها و موشکافیِ بیانیههای بودریار به روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از تخریب و جایگزینیِ «امر واقعی» در سینما و تعیین رابطۀ بین سینما و جلوههای ویژه میگردد؛ در نتیجه میتوان شاهد بود که طرد جلوههای ویژه از نظر بودریار، به هدف بهکارگیری آن بستگی دارد؛ نه به نفس آن. به عبارتی، به کارگیری جلوههای ویژه در راستای بازسازیِ واقعیت مطرود است و در راستای خیال میتواند مقبول باشد.