در این مقاله سعی شده است که به این سؤال پاسخ داده شود؛ « بازتاب جنگ در سینمای ایران چگونه بوده و چه سیر تحولی را طی کرده است؟» بنابر دیدگاه نیکلاس پرونای فرض شده است که چند سال پس از پایان جنگ و در اثر تغییر شرایط اجتماعی دیدگاه جامعه نسبت به جنگ تغییر میکند و یا امکان بیان رویکردهای جدید به وجود میآید. بنابراین نظریه رویکرد فیلمهای سینمای جنگ ایران در دههی 80، متفاوت از رویکرد فیلمهای جنگی ساخته شده قبل از دههی 80 میباشد. برای بررسی صحت و سقم این نظریه، در این مقاله سینمای جنگ در سه دورهی زمانی 60 تا 67، 67 تا 80 و دهه 80 مورد بررسی قرار گرفته است. دو دوره اول به صورت اسنادی و با استفاده از مطالعات قبلی و دوره سوم به صورت تحلیل متن فیلمهای برگزیده جنگی با استفاده از تکنیک نشانهشناسی، مطالعه شده است. نتیجه اینکه فیلمهای دوره اول بنا به اقتضای جنگ و شرایط جامعهی جنگزده به حماسهسازی و قهرمانپروری میپردازند، در حالی که فیلمهای دوره دوم بیشتر جنبهی اجتماعی دارند و وضعیت آوارگان و رزمندگان بازگشته از جنگ و برخورد جامعه با آنان را بررسی میکنند. اما در دوره سوم در پی از بین رفتن رژیم بعث عراق و بهبود روابط دو کشور، و در نتیجه تحول دیدگاه جامعه نسبت به جنگ ایران و عراق و به وجود آمدن شرایط مناسب برای ابراز دیدگاههای متفاوت، فیلمهایی با تمایلات صلحطلبانه و ضد جنگ و با شخصیتپردازیهای متفاوت از رزمندگان ایرانی و عراقی ساخته شدهاند که در سینمای جنگ ایران سابقه ندارد.
پربازدیدترین ها
مقالات 'سپیده حیران پور'