هدف رسانه تصویری (فیلم) شکستن ساختارهای ذهنی متعارف است که نقش مهمی در نشان دادن مسائل فردی و اجتماعی ایفا می کند. از معضلات عمده جوامع امروز اعتیاد است که پژوهش حاضر به بازنمایی رویکرد درمانی چندوجهی در فیلم های با محوریت اعتیاد در سینمای ایران پرداخته است. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی و هدفمند ۱۱۱۷ صحنه از فیلم های گوناگون را در ابعاد هفتگانه رفتار، هیجان، حواس، تصاویرذهنی، شناخت، روابط بین فردی، دارویی/زیستی/بهداشتی به شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان دادند از بین صحنه های بررسی شده، مرهم با ۶/۲۱% در بعد رفتار، مرهم با ۵/۱۹% در بعد هیجان؛ فرار از کمپ(۱) با ۷/۱۸% در بعد حواس، فرار از کمپ(۱) با ۱/۱۴% در بعد تصویر سازی، شاخ به شاخ با ۷/۱۸% در بعد شناخت، شمعی در باد با ۳۳% در بعد روابط بین فردی، و فرار از کمپ(۲) با ۵/۳۰% در بعد زیستی بالاترین درصدها را داشته اند. سنتوری بطور متعادل به همه هفت بعد مورد نظر پرداخته است. بر این اساس یافته ها حاکی از آنست که فیلم های سینمایی با محوریت اعتیاد با رویکرد روان درمانی چند وجهی همخوانی دارند و می توان از آن برای رواندرمانی با فیلم استفاده نمود.
پربازدیدترین ها
مقالات برچسب 'فیلم'
تجربۀ زیسته در زیستجهان، مفهومی است که براساس آن، درکِ جامعهشناختیِ فیلم با رهیافت پدیدارشناسی امکانپذیر میشود. این پژوهش با هدف فهمِ بدنمندی و تجربۀ خود در زیستجهان نمادینِ فیلم با روش پدیدارشناسی توصیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. شش فیلم سینمایی ایرانی از دهۀ 60 تا 90 ازطریق نمونهگیری موارد حاد انتخاب شدند که در آنها بدنمندی و تجربۀ خودِ سوژهها بهمنزلۀ ایدۀ فلسفی و مسئلهمند به تصویر درآمده است که عبارتاند از: شاید وقتی دیگر، هامون، مسافران، کاغذ بیخط، شبهای روشن و رگ خواب. طبق نتایج پژوهش، سوژه خودش را در دوگانۀ خود/دیگری تجربه میکند و بدنمندی واسطهای برای بازیابی خود یا استحاله در دیگری است. در دهۀ 60 این دوگانه شکل فردی دارد، بدن زن ساحتِ مستقلی ندارد و در چارچوب ذهنی دیگریِ ابزورد (مرد) قوام مییابد. بدن زن ابژهای است که زیر نگاه دیگری خاموش و خود بهواسطۀ دیگری بازیابی میشود. در دهۀ 70 دوگانۀ خود/دیگری به ساحتِ جمعی کشیده شده است و سوژهها در دوگانۀ تکنیک/بینالاذهانِ جمعی قوام مییابند. بدن و خود در قاب بینالاذهان جمعی بازیابی میشوند و ماهیتِ تکنیک در جعلِ سوژهها برملا میشود. در دهۀ 80 بدنمندیِ سوژها به ساحت تقابل/گذار برکشیده میشود، کنشِ بدنمندِ زن، از بدنِ ابزورد مرد عبور و او را در جهان متروکش رها میکند. در دهۀ 90 تقابل رنگ میبازد و سوژهها در شکلی از همتنانگی قوام مییابند. پیوند جمعی با جسمانیت فستفودی و حسپذیریِ بدنِ زن در هم میآمیزد و سوژه خودش را در شکلِ دگردیسیشدۀ خانه تجربه میکند.
انیمیشن رسانه و هنری ترکیبی است که از عناصر بیانی سایر هنرها استفاده میکند. این ویژگی، علاوهبر امکان خلق جهانی فانتزی، جذابیتهای ویژهای دارد که میتواند تمامی گروههای سنی را مخاطب قرار دهد. به همین دلیل، ضرورت انتشار متون علمی و آموزشی و انطباق آنها با آخرین یافتهها، باتوجهبه پیشرفت روزافزون شیوههای تولید، اهمیت این کنکاش را مضاعف میکند. بررسی عناصر جذابیت در سینمای انیمیشن ضروری، مفید، و ارزشمند است. این اثر در بین معدود آثار موجود، با وجود اشکالاتی، از منابع کمکآموزشی فارسی برای دانشجویان و علاقهمندان انیمیشن بهشمار میآید. اگرچه با مطالعة پیکربندی مباحث و محتوای کتاب میتوان به مواردی اشاره کرد که اصلاح آن در پیشبرد اهداف و تقویت مطالب مؤثر است. مواردی نظیر فقدان وحدت سبک در ساختار مطالب، وضوحنداشتن ارائة مطالب برای مخاطب خاص یا عام، توجه ناکافی به تأثیر دستاوردهای معاصر، نیاز به تصاویر مناسب برای تکمیل و تبیین مباحث، و نبود ارتباط مناسب بین برخی تصاویر ارائهشده با متن آن را در ابعاد گوناگون نقدپذیر کرده است. این ﻣﻘﺎﻟﻪ، پس از ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻧﻜﺎت شکلی، درونﻣﺎﻳﻪﻫﺎ و ﻣﺤﺘﻮای کتاب را تحلیل و بررسی میکند.
یکی از مهمترین معضلات فرایند خطمشیگذاری، بهخصوص خطمشیگذاری فرهنگی در کشور ما طی نشدنِ درستِ فرایند شناسایی مسأله است. سیستم سیاستگذاری سینمایی کشور هم از این آسیب کلان مصون نیست و لذا در این پژوهش تلاش میشود تا مسائل پیش روی سینمای ایران در دهه پنجم انقلاب اسلامی که باید در فرایند «سیاستگذاری سینما» به آنها پاسخ داده شود مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش ابتدا به مرور آثار جهانی موجود در حوزه سیاستگذاری سینما پرداخته شده و تلاش شده است که مسائل سیاستی سینمای جهان از دیدگاه این منابع استخراج گردد. در ادامه با استفاده از روش نظریهپردازی دادهبنیاد، دادههای بهدستآمده از برخی خبرگان حوزه سیاستگذاری سینمای ایران مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته و بر این اساس مدل پارادایمی مسائل سیاستی سینمای ایران در دهه پنجم انقلاب طراحی شده است. در انتهای مقاله مقایسهای بین نظام مسائل سیاستی سینمای ایران و سینمای جهان صورت گرفته است.
این تحقیق در پی تحلیل دریافت افراد دارای معلولیت جسمی – حرکتی از تصاویر بازنمایی شده از آنها در سه فیلم: میم مثل مادر اثر رسول ملاقلیپور،شهر زیبا به گارگردانی اصغر فرهادی و زمانی برای دوست داشتن ابراهیم فروزش است. مخاطبان مورد نظر در این تحقیق شامل معلولین جسمی – حرکتیای هستند که توان دیداری و شنیداری را توأمان دارند، و این مخاطبان شامل نابینایان، ناشنوایان، معلولین ذهنی و سایر معلولینی که این ویژگی را ندارند، نمیشود. تحقیق پیش رو در چارچوب مطالعات فرهنگی و با رویکرد تحلیل دریافت، سعی در پی بردن به دریافت مخاطبان از این فیلمها را دارد، فیلمهایی که درباره معلولیت است و یا بخشی از فیلم به بازنمایی معلولیت پرداخته است. به این ترتیب به دنبال پاسخگویی به این سوال کلی بودیم که افراد دارای معلولیت چه دریافتی از این فیلمها دارند. روش به کار برده شده در این تحقیق، روش کیفی است که البته برای انسجام بخشیدن به یافتهها از روش نظریه زمینه مبنا نیز برای کدگذاری و مقولهبندی آنها یاری جستیم؛ در این راستا از دو تکنیک مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که از سوی مخاطبان خوانشهای متفاوتی از فیلمها صورت گرفته است، البته این تفاوت میان زنان و مردان بیشتر نمایان است. نتایج حاصل از این تحقیق نشانگر فعال بودن مخاطبان در عرصه دریافت است. در پایان، نتایج حاصل از یافتهها به صورت مقولههایی ازقبیل ترحم، عدم امکان ازدواج، همجواری معلولیت با امور مقدس و غیره، قرار داده شده است.