قاببندی یکی از مباحثی است که در زیباییشناسی تصویر دارای اهمیت فراوانی میباشد. اما علیرغم اهمیت این مبحث، تا کنون کمتر پژوهشی را درباره سینمای ایران میتوان مشاهده نمود که به قاببندی و جنبههای آن پرداخته باشد. این مقاله تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به زیباییشناسی قاببندی و ظرفیتهای تصویرسازی آن بپردازد. از همین روی در گام اول، هشت فیلم از سینمای ایران در دهه 80 به عنوان جامعه آماری گزینش شده است: سگکشی(بهرام بیضایی،1380)؛ شبهای روشن(فرزادموتمن، 1381)؛ گاوخونی (بهروزافخمی، 1382)؛ آتش سبز (محمدرضا اصلانی، 1386)؛ شبانهروز (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی،1387)؛ درباره الی(اصغر فرهادی،1387)؛ پرسه در مه (بهرام توکلی، 1388) و جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی، 1389). در ابتدا برای رسیدن به نتیجهای آشکار، چندین نظریه برگرفته از آرای متفکرانِ متفاوت به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار میگیرد تا با تحلیل این نظرگاهها در آثار سینماییِ گزینش شده، ماهیتِ کاربردی این مقاله افزایش یابد. در آغاز پژوهش، ماهیت قاببندی و روند توسعه آن بررسی میشود. سپس به تصاویرِ درونْ قاب اشاره میشود. در ادامه تصاویری واکاوی میشوند که خارج از محدودههای بستة قاب حضور دارند و علیرغم پنهان بودن، فهمیده میشوند. در انتها به شیوهای منحصربفرد و کمیاب در قاببندی اشاره میشود و ویژگیهای آن مورد تحلیل قرار میگیرد.
پربازدیدترین ها
مقالات برچسب 'زیبایی_شناسی_تصویر'
یکی از بخشهای مهم در زیباییشناسی تصویر در سینمای ایران لحظه های گفتوگویی است. یکی از قراردادهای مسلط و غالب در تصویرسازیِ لحظه های گفتوگویی نما/ نمای معکوس است. در این پژوهش تلاش شده به تحلیلِ مواجهة فیلمسازان ایرانی با لحظه های گفتوگویی پرداخته و نحوة تحولِ بیان تصویری در این لحظهها نمایان شود. از همین روی، ده فیلم از سینمای ایران در دهة 1380 به منزلة جامعة آماری گزینش شدهاند؛ این آثار عبارتاند از: سگ کشی(بهرام بیضایی، 1380)؛ من ترانه پانزده سال دارم(رسول صدرعاملی، 1381)؛ شبهای روشن(فرزاد مؤتمن، 1381)؛ گاوخونی (بهروز افخمی، 1382)؛ آتش سبز (محمدرضا اصلانی، 1386)؛ شبانهروز(امید بنکدار و کیوان علیمحمدی، 1387)؛ دربارة الی(اصغر فرهادی، 1387)؛ جدایی نادر از سیمین(اصغر فرهادی، 1389)؛ پرسهدر مه (بهرام توکلی، 1388)؛ یه حبه قند(رضا میرکریمی، 1390). نخست ماهیت نما/ نمای معکوس و ویژگیهای آن بررسی میشود. سپس، دو مفهومِ «میشود و شده در تصویر» تعریف میشوند و این دو مفهوم در لحظه های گفتوگویی واکاوی میشوند. سپس، به نمونه های تکراری این الگو در جامعة آماری پرداخته میشود. سرانجام، به فیلم هایی اشاره میشود که از الگوی نما/ نمای معکوس فراتر رفته و آن را به پرسش گرفته اند. این پژوهش آشکار میسازد که بهرغم آنکه غالب فیلم های ایرانی دهة 1380 در سیطرة نما/ نمای معکوس بوده اند، آثاری نیز وجود دارد که از این سیستم خارج شده و آن را به چالش کشیده اند.